ن : فرشته کوچولو
ت : چهارشنبه 91/8/10
ز : 10:20 عصر |
+
سلام................
خیلی وقته نبودم........
این مدت تو آسمون ..............داشتیم برای حال دل مردم.....یه فکرهایی میکردیم
سراغ هر دلی که رفتم ...دیدم برای خودش کلی مشکلات ریزو درشت....ساخته
شهریه دانشگاه
اجاره بهای خونه
اجاره بهای مغازه
هزینه سرویس مدرسه بچه ها...
وام های ریز ودرشتی که تو هر بانکی وجود داره
و...........
اما توی یه جایی از این کره خاکی دیدم یه آدمهایی هستند که......
یه آدمایی هستند که ذهن وفکرشان برای دیگران داره میتپه وحتی حاضرن جونشون را بدن تا اونا تو آسایش باشن
داشتم راجع به این کشفم با یکی از فرشته ها صحبت میکردم .....
که یه حرف جالبی زد ....برام موندگار شد...
گفت چه طور انسانها میتونن با آرامش زندگی کنن در صورتی که این همه جوون تو این قسمت دارن شهید میشن
این گروه معروفن به گروه صابرین ....وابسته به سپاه هستند....
هر سال تعدادی از این گروه که همشون جوون هم هستند تو درگیری با گروه پژاک شهید میشن............
فرماندشون که تازگیها اومده پیشمون از کارهاش می گفت آدم دلش کباب میشد........
این فمانده اسمش جعفر خانی معروف به جعفر خان
این هم یه عکی دسته جمعی از گروه صابرین............البته فقط شهداشون